تا بوده اینگونه بوده که دایره ی اختیاراتمان همیشه محاط در مثلث جبر بوده است، و اینگونه شد که به خاطر ترس از آبرویم اجبار کار دستم داد...!
هرچند که بی آبرو (به اصطلاح) لیدر ها و یا بهتر است بگویم تماشاگرنماهایی(1) هستندکه سوت میکشند و تشویق میکنند دوستان تبر به دستی را که تیشه به ریشه ی آبروی مردم میزنند تا از آبروی خرد شده ی دیگران آبروی نداشته ی خود رابسازند.بترسید از خدا و همین را برای شما بس (2)که خجالت پیش شما شرمنده است!
و در آخر کاملا واقفم به هوش و زکاوته تر هایی که در این آتش با خشکها سوختند.
پاورقی:
1-چیتوز حلقه ای
2-بی خیال چایی ریختم
خشک صد در صد خشک و تر صد در صد تر هیچوقت با هم نمیسوزند. مطمئن باش...
سولی عزیز فکر می کنم که دلیل سوختن خشک و تر وجود افراد بی تفکر و خود خواه در زندگی ماست که متاسفانه وجود امثال این افراد در زندگی همه ی آدم ها اجتناب ناپذیره!
سولی عالی بود!
هر وقت یاد این موضوع میوفتم شدیدا یاد این ضرب المثل میوفتم که کسی که بهت ... بود .کلاغ ... دریده بود. جا خالی هارو خودت بهتر از من میدونی دیگه:))
متاسفم برای دوستان به اصطلاح لیسانسه که در حد اکابر هم شعور نداشتن واقعا متاسفم.
پس چرا دیگه نمینوسی تنبل.؟
سولماز جان ممنون از نظرت .. خوب وقتی بچه بودم همه چی بهتر بود .. فکر و دقدقه و دعوایی هم نبود ..تفاوت نظری هم نبود این یه تصویر که همیشه از بچگیم با پدرم یادم مونده ..فقط خواستم اونو واسه خودم به تصویر بکشم .. بازم ممنون.